بنا به مدارک موجود در بالاترین مرجع علمی ژنتیک یعنی « موسسه ژنتیکی ونتر» وجود نیای مشترک رد شده و تصادفی و تدریجی بودن تغییرات نیز رد شده است/ خود داروین به شدت موحد و خداجو بوده و اعلام کرده بالاخره باید به عامل مجهولی برای پیدایش این تغییرات معتقد شد و بنا به نقلی در لحظات آخر عمر، کتاب مقدس را بر سینه چسبانده بود(کتاب توحید/ استاد شهید مطهری)/ مستند اخراج شدگان Expelled)) با بررسی نظریه داروین به دانشمندان و پژوهشگرانی اشاره میکند که فقط بعلت مخالفت با این نظریه از دانشگاه اخراج شده اند)
«بنا به مدارک موجود در بالاترین مرجع علمی ژنتیک یعنی « موسسه ژنتیکی ونتر» وجود نیای مشترک رد شده و تصادفی و تدریجی بودن تغییرات نیز رد شده است ...»
لطفا ارجاع دقیق برای این ادعا رو اعلام کنید تا خوانندگان بتونند بررسی کنند، ممنون.
انتساب و اشتراک نیای انسان با هر ارگانیسم زنده ای، با توجه به احراز پلیدترین عناوین و صفات از سوی این گونه، از پیدایش خلقت تا عصر حاضر، مایه ی شرمساری برای آن(ارگانیسم زنده) می باشد.
به علی کلهر و هم اندیشانش؛
ذهنیت برتراند راسل در این خصوص مذهب مسیحیت و یهودیتِ فرگشت داده شده توسط کشیشها و خاخام ها در وضع موجود است که البته درست است و الّا علم از اساس زائیده مذهب است، علم در راه مذهب
پایه ریزی شده، علم سوای از مذهب معنا ندارد، مذهب همان خداباوری است و اجرای فرامین الهی است که هدایتگر علم به سمت و سوی خدمتگزاری به بشر است و جْز آن ویرانگر است که گویند " چو دزدی با
چراغ آید گزیده تر برد کالا "، آنان که مسـبّب شرارت و آدم کشی و تخریب دسـت آورد گذشـتگان خویش اند و همه روزه در قرن بیست و یکم؛ اوج پیشـرفت صنعتی ی جهان در غرب و شــرق دنیا بلوا برپا می کنند؛
لامذهب ها هستند، دین همیشه یک ضرورت مطلق برای جامعه بوده و بدون آن تَه مانده ی علم بخصوص در غرب بر باد فنا خواهد رفت، زیرساخت فلسفه ی برتراند راسل نیز عنصر باورهای مذهبی ی خودش بوده
است، دین گریزان بیشتر آنانی هستند که " آرد خود را بیخته و غربال هایشان را بر سَرِ دار دیـوار آویخته اند "، در جوانی چنین نگفته اند که اگر گفته بودند، زودتر مْرده بودند و تا به آنجا رشـد نمی کردند که فلسـفه
ببافند، از دین نا باوران و دین گریزان انتظار متّصف بودن به صفات اخلاقی نمی رود، « الاخلاق الحسـنة من خیر الاعمـال العباد » در اسلام ما بهتـرین عبـادات در واقع رفتار پسـندیده و خدمتگزاری به همنوعان است،
خداباورانِ راستین، اخلاقِ نیکو دارند، هم اینک مشاهداتِ عینی گواه بر آن است که دین باوران؛ متخلّق به اخلاق پسندیده اند، اخلاق در اسلام شامل مجموعه ای از؛ احسان, مهربانی، امـانت داری، ایثار و گذشت،
چهره ی بشّاش و باز، نصیـحت پذیری، روحیه ی همکاری و تعاون، فـروتنی و تواضع، نان رسانی, بخشـندگی و کرامت و بذل و سـخاوت، حسن ظنّ، برخوداری از علم و حکمت و راسـتی و درستی، حلـم و بردباری،
شـرم و حیا، رفق و دوستی، پوشاندنِ راز و اسـرار، آرامش، سلامت قلب، و گذشت به موقع، شجاعت، شفقت و عطوفت، صبـر و شکیبائی، عدالت، عزّتِ نفس، اراده ی قوی، صدق و راسـتگوئی، سکوت در مقابل
ناملایمات و تلاش برای رفع آنها، همّت عالی، مدافع ناموس و با غیرت، فهیـم و با فراست, فصاحت و شـیوائی در گفتار، ذکاوت و زیرکی, قناعت و رضامندی، کتـمان اسـرار، فرو خوردن خشـم، محبّت و وداد،مـروّت و
جوانمردی، مراعات حال دیگران، پاکدامنی و نزاهت، نشاط، تقوی و ورع, وفای به عهد، وقار و سایر صفات انسانی است، امّا در مقابل صفت بی دینان و دین گریزان وابستگی به زیاده خواهی به هر طریق ممکنِ غیر
انسانی، بدر رفتاری، اسراف و تبذیر، افترا و بهتان، افشاء اسرار، انتقام، بخل و نظر تنگی، بغض و کینه ورزی، تجسّس، در تنگنا قرار دادن مردم، تقلید و تبعیتِ کور کورانه از دغلبازان، نفرت، جْبن و ترس، جدال و قـال
و قیل، جزع و بی تابی، جفا و بی مهری، حسـد، حقد و کینه، خبث و پلیدی، خدعه و مکر و نیرنگ، خذلان و نافرمانی و فروگذاری و فرومایگی، خیـانت، ذلّت و خواری، اسـتهزاء و سـخریه ی نیکو کاران، سـفاهت و
حماقت، سوء ظن، شماتت و شادی در غم دیگران، طمع، ظلم، عْجب و خودخواهی، دشمنی، مکر و حیله، شهادت دروغ, غش و فریب، غیبت، غضب و خشم، سستی و فتور، فحاشی، قساوت و سنگدلی، کِبـر و
غرور، دروغگوئی و کذب، سرزنش و سرکوفت، سخن چینی، شکستن عهد و سایر صفات مذموم است، این صفات رذیله به عینه در خداناباوران و دین گریزان و حتّی در دین فروشان به ظاهر مسلمان و در مسیحیت
کم و زیاد و در صهیونیستهای یهودی بطور کامل مشاهده می شود که دنیا را به آتش جور خود کشیده اند و هرجا جنگی و فتنه ای برپا است ردِّ پای این خداناباوران لامذهب پیدا است.،بی دینان و لا مذهبان ممکن
است دست آوردهای علم را نیز کاملاً نابود سازند. روزی نیست که در سراسر جهان، ناله های کودکان مظلوم و مردمان بی پناه و بی دفاع توسط سرگشته از الحادِ بی دینان شنیده نشود
تئوری فرگشت هم خود دچار فرگشت شده است ، بویژه آنکه با پژوهش های Svante Paabo از انستیتو ماکس پلانک ، آشکار شده است که نئاندرتال ها که مغز بزرگتری نسبت به انسان امروزی داشته اند در ساختار ژنتیکی مردمان غرب آسیا و اروپا بهره داشته اند که این ساختار ژنتیکی در آفریقای زیر صحرا Sub saharan به صفر میرسد ، پس اینکه پیدایش همه انسانها از آفریقا برخاسته شده باشد دچار تردید گشته است ،حتی بسیاری از آنزیمهایی که ما در بدن داریم را همچون لیپاز که گوارش چربی ها ازوست را از نئاندرتالها گرفته اییم ،
این تئوری فرگشت بر خلاف افسانه پیدایش در دینهای ابراهیمی، پویاست و هر روز نکته تازه ایی را میجوید ولی ما همه باید آگاه باشیم که برخلاف آنچه که دینهای ابراهیمی میگویند انسان بطور کامل آفریده نشده بوده است و در گذشته عمری کوتاه داشته است و در توحش میزیسته است و نیز جانوری بوده همچون دیگر جانوران نه بهتر و نه بدتر ،
براستی حتا در زندگی روزمره نیز کسی انسان آفریده نمیشود بلکه انسان شدن نیاز به ادب و فرهنگ دارد.
آقای salar_360
خوش به حالت که DNA تو شباهت زیادی با جانداران دنیا "مثل ایپ ها(میمونها،شامپانزه ها و...) " دارد، البته تردید نداشته باش زیاد نه، بلکه کاملاً شباهت دارد، احمق فرض کردن
دیگران شاخص استثنا بودنت می باشد، این خصیصه در انسان وجود ندارد و جمع بستنت اشتباه است. قصـد توهین ندارم فقط توضح کامل تری نسـبت به فرضیه فرگشت است که
چون به آن باور داری هرگز نباید ناراحت شوی.
واقعا فاز کسایی که میگن این نظریه رد شده چیه؟!!!
اصلا میدونین فرگشت چیه؟!!
دانشمندان بر سر جزئیات منشعب از این نظریه گاهی اختلافاتی داشتن که همین به کاملتر شدن اطلاعات ما در مورد فرگشت منجر شده، نه اینکه این نظریه رو رد کنن که واقعا کاریست احمقانه که تابحال دیده نشده دانشمند و زیست شناسی چنین ادعای مضحکی بکنه و تمام مطالعات و دانش خودش رو زیر سوال ببره
فرگشت یک حقیقت علمی غیرقابل انکاره و با آزمایشات علمی این اصل از علم مدتهاست ثابت شده
یک نمونه اش اینکه DNA ما با تمام جانداران دنیا(گیاه،حیوان،حشرات،آبزیان،پرندگان و...) شباهت هایی داره(یا چند درصد اشتراک داره).با برخی شون مثل ایپ ها(میمونها،شامپانزه ها و...) شباهت بالایی داره(در حدود 99 درصد) که نشون میده جد مشترک ما با اونها نزدیکتره و با برخی شباهت کمتری داره که نشون میده جد مشترک ما با اونها به گذشته های دورتر برمیگرده
DNA در واقع مثل یه شجره نامه هست
با مطالعه DNA یک انسان میشه پدر و مادرش رو پیدا کرد و همینطور میشه در مورد اجداد دویست سال پیش و یا صد میلیون سال پیشش بحث کرد
دوستانی که اطلاعی از فرگشت ندارن برای شروع کتاب "جادوی طبیعت" نوشته ریچارد داوکینز رو بخونن...کوتاه و مختصر و مفید و با تصاویر جذاب این نظریه رو براتون توضیح میده
[quote='SONIA66']اونوقت چرا بقیه میمونا به میمون بودنشون ادامه دادن؟ امکاناتش نبوده؟ طفلی میمونا بنظرتون ما نباید به همنوعان پیشین خودمون کمک کنیم؟ شاید بشه یه کارایی کرد![/quote]
چه بچگانه! میمونها به میمون بودنشون ادامه ندادن. میمونهای امروزی اصلاً وجود نداشتند، بلکه ما با اونها نیای مشترک داشتیم و نسلهای بعدی به مرور و جدا از هم فرگشت پیدا کردند و گونههای مختلفی رو تشکیل دادند که یکی از اونها انسانه. اگر غیر از این بود که الان فقط یه گونه وجود داشت! این ایراد بنیاسرائیلیه. میگید چرا میمونا هم انسان نشدن! میمونا انسان بودن میگفتید خوب چرا نیای خزندهشون پستاندار نشده و الی آخر.
[quote='ehsanazad44']سلام از بعضی نظرات تعجب میکنم من طرفدار یا مخالف نظریه داروین نیستم که بخوام رد یا دفاع کنم . بعضی ها هم نظریه علمی رو با هواداری تیم فوتبال اشتباه گرفتن و جالب اینکه با دو سه جمله آبکی سعی در رد کردن یک نظریه علمی اونهم از نوع تخصصی و اونهم بسیار معروف اونهم تو سطح بین المللی رو دارن . قربون خدا برم که هر چی اعتماد به نفسه فقط تو ما ایرونیا تقسیم کرده ازش ممنونم [/quote]
اگر "اونهم" های این یک بخش کلام تان را اگر ادغام کنید : " با دو سه جمله آبکی سعی در رد کردن یک نظریه علمی اونهم از نوع تخصصی و اونهم بسیار معروف اونهم تو سطح بین المللی رو دارن " جملات تان زیباتر میشود. البته زیبا شناختی ادبی است در مورد اظهاراتتان عدم اعتماد بنس و تعبد موج میزند. ضمنا ابکی هم مینویسید.
سلام از بعضی نظرات تعجب میکنم من طرفدار یا مخالف نظریه داروین نیستم که بخوام رد یا دفاع کنم . بعضی ها هم نظریه علمی رو با هواداری تیم فوتبال اشتباه گرفتن و جالب اینکه با دو سه جمله آبکی سعی در رد کردن یک نظریه علمی اونهم از نوع تخصصی و اونهم بسیار معروف اونهم تو سطح بین المللی رو دارن . قربون خدا برم که هر چی اعتماد به نفسه فقط تو ما ایرونیا تقسیم کرده ازش ممنونم :stupid:
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیدایش انسان و عقاید داروین
لطفا ارجاع دقیق برای این ادعا رو اعلام کنید تا خوانندگان بتونند بررسی کنند، ممنون.
ذهنیت برتراند راسل در این خصوص مذهب مسیحیت و یهودیتِ فرگشت داده شده توسط کشیشها و خاخام ها در وضع موجود است که البته درست است و الّا علم از اساس زائیده مذهب است، علم در راه مذهب
پایه ریزی شده، علم سوای از مذهب معنا ندارد، مذهب همان خداباوری است و اجرای فرامین الهی است که هدایتگر علم به سمت و سوی خدمتگزاری به بشر است و جْز آن ویرانگر است که گویند " چو دزدی با
چراغ آید گزیده تر برد کالا "، آنان که مسـبّب شرارت و آدم کشی و تخریب دسـت آورد گذشـتگان خویش اند و همه روزه در قرن بیست و یکم؛ اوج پیشـرفت صنعتی ی جهان در غرب و شــرق دنیا بلوا برپا می کنند؛
لامذهب ها هستند، دین همیشه یک ضرورت مطلق برای جامعه بوده و بدون آن تَه مانده ی علم بخصوص در غرب بر باد فنا خواهد رفت، زیرساخت فلسفه ی برتراند راسل نیز عنصر باورهای مذهبی ی خودش بوده
است، دین گریزان بیشتر آنانی هستند که " آرد خود را بیخته و غربال هایشان را بر سَرِ دار دیـوار آویخته اند "، در جوانی چنین نگفته اند که اگر گفته بودند، زودتر مْرده بودند و تا به آنجا رشـد نمی کردند که فلسـفه
ببافند، از دین نا باوران و دین گریزان انتظار متّصف بودن به صفات اخلاقی نمی رود، « الاخلاق الحسـنة من خیر الاعمـال العباد » در اسلام ما بهتـرین عبـادات در واقع رفتار پسـندیده و خدمتگزاری به همنوعان است،
خداباورانِ راستین، اخلاقِ نیکو دارند، هم اینک مشاهداتِ عینی گواه بر آن است که دین باوران؛ متخلّق به اخلاق پسندیده اند، اخلاق در اسلام شامل مجموعه ای از؛ احسان, مهربانی، امـانت داری، ایثار و گذشت،
چهره ی بشّاش و باز، نصیـحت پذیری، روحیه ی همکاری و تعاون، فـروتنی و تواضع، نان رسانی, بخشـندگی و کرامت و بذل و سـخاوت، حسن ظنّ، برخوداری از علم و حکمت و راسـتی و درستی، حلـم و بردباری،
شـرم و حیا، رفق و دوستی، پوشاندنِ راز و اسـرار، آرامش، سلامت قلب، و گذشت به موقع، شجاعت، شفقت و عطوفت، صبـر و شکیبائی، عدالت، عزّتِ نفس، اراده ی قوی، صدق و راسـتگوئی، سکوت در مقابل
ناملایمات و تلاش برای رفع آنها، همّت عالی، مدافع ناموس و با غیرت، فهیـم و با فراست, فصاحت و شـیوائی در گفتار، ذکاوت و زیرکی, قناعت و رضامندی، کتـمان اسـرار، فرو خوردن خشـم، محبّت و وداد،مـروّت و
جوانمردی، مراعات حال دیگران، پاکدامنی و نزاهت، نشاط، تقوی و ورع, وفای به عهد، وقار و سایر صفات انسانی است، امّا در مقابل صفت بی دینان و دین گریزان وابستگی به زیاده خواهی به هر طریق ممکنِ غیر
انسانی، بدر رفتاری، اسراف و تبذیر، افترا و بهتان، افشاء اسرار، انتقام، بخل و نظر تنگی، بغض و کینه ورزی، تجسّس، در تنگنا قرار دادن مردم، تقلید و تبعیتِ کور کورانه از دغلبازان، نفرت، جْبن و ترس، جدال و قـال
و قیل، جزع و بی تابی، جفا و بی مهری، حسـد، حقد و کینه، خبث و پلیدی، خدعه و مکر و نیرنگ، خذلان و نافرمانی و فروگذاری و فرومایگی، خیـانت، ذلّت و خواری، اسـتهزاء و سـخریه ی نیکو کاران، سـفاهت و
حماقت، سوء ظن، شماتت و شادی در غم دیگران، طمع، ظلم، عْجب و خودخواهی، دشمنی، مکر و حیله، شهادت دروغ, غش و فریب، غیبت، غضب و خشم، سستی و فتور، فحاشی، قساوت و سنگدلی، کِبـر و
غرور، دروغگوئی و کذب، سرزنش و سرکوفت، سخن چینی، شکستن عهد و سایر صفات مذموم است، این صفات رذیله به عینه در خداناباوران و دین گریزان و حتّی در دین فروشان به ظاهر مسلمان و در مسیحیت
کم و زیاد و در صهیونیستهای یهودی بطور کامل مشاهده می شود که دنیا را به آتش جور خود کشیده اند و هرجا جنگی و فتنه ای برپا است ردِّ پای این خداناباوران لامذهب پیدا است.،بی دینان و لا مذهبان ممکن
است دست آوردهای علم را نیز کاملاً نابود سازند. روزی نیست که در سراسر جهان، ناله های کودکان مظلوم و مردمان بی پناه و بی دفاع توسط سرگشته از الحادِ بی دینان شنیده نشود
این تئوری فرگشت بر خلاف افسانه پیدایش در دینهای ابراهیمی، پویاست و هر روز نکته تازه ایی را میجوید ولی ما همه باید آگاه باشیم که برخلاف آنچه که دینهای ابراهیمی میگویند انسان بطور کامل آفریده نشده بوده است و در گذشته عمری کوتاه داشته است و در توحش میزیسته است و نیز جانوری بوده همچون دیگر جانوران نه بهتر و نه بدتر ،
براستی حتا در زندگی روزمره نیز کسی انسان آفریده نمیشود بلکه انسان شدن نیاز به ادب و فرهنگ دارد.
خوش به حالت که DNA تو شباهت زیادی با جانداران دنیا "مثل ایپ ها(میمونها،شامپانزه ها و...) " دارد، البته تردید نداشته باش زیاد نه، بلکه کاملاً شباهت دارد، احمق فرض کردن
دیگران شاخص استثنا بودنت می باشد، این خصیصه در انسان وجود ندارد و جمع بستنت اشتباه است. قصـد توهین ندارم فقط توضح کامل تری نسـبت به فرضیه فرگشت است که
چون به آن باور داری هرگز نباید ناراحت شوی.
اصلا میدونین فرگشت چیه؟!!
دانشمندان بر سر جزئیات منشعب از این نظریه گاهی اختلافاتی داشتن که همین به کاملتر شدن اطلاعات ما در مورد فرگشت منجر شده، نه اینکه این نظریه رو رد کنن که واقعا کاریست احمقانه که تابحال دیده نشده دانشمند و زیست شناسی چنین ادعای مضحکی بکنه و تمام مطالعات و دانش خودش رو زیر سوال ببره
فرگشت یک حقیقت علمی غیرقابل انکاره و با آزمایشات علمی این اصل از علم مدتهاست ثابت شده
یک نمونه اش اینکه DNA ما با تمام جانداران دنیا(گیاه،حیوان،حشرات،آبزیان،پرندگان و...) شباهت هایی داره(یا چند درصد اشتراک داره).با برخی شون مثل ایپ ها(میمونها،شامپانزه ها و...) شباهت بالایی داره(در حدود 99 درصد) که نشون میده جد مشترک ما با اونها نزدیکتره و با برخی شباهت کمتری داره که نشون میده جد مشترک ما با اونها به گذشته های دورتر برمیگرده
DNA در واقع مثل یه شجره نامه هست
با مطالعه DNA یک انسان میشه پدر و مادرش رو پیدا کرد و همینطور میشه در مورد اجداد دویست سال پیش و یا صد میلیون سال پیشش بحث کرد
دوستانی که اطلاعی از فرگشت ندارن برای شروع کتاب "جادوی طبیعت" نوشته ریچارد داوکینز رو بخونن...کوتاه و مختصر و مفید و با تصاویر جذاب این نظریه رو براتون توضیح میده
چه بچگانه! میمونها به میمون بودنشون ادامه ندادن. میمونهای امروزی اصلاً وجود نداشتند، بلکه ما با اونها نیای مشترک داشتیم و نسلهای بعدی به مرور و جدا از هم فرگشت پیدا کردند و گونههای مختلفی رو تشکیل دادند که یکی از اونها انسانه. اگر غیر از این بود که الان فقط یه گونه وجود داشت! این ایراد بنیاسرائیلیه. میگید چرا میمونا هم انسان نشدن! میمونا انسان بودن میگفتید خوب چرا نیای خزندهشون پستاندار نشده و الی آخر.
اگر "اونهم" های این یک بخش کلام تان را اگر ادغام کنید : " با دو سه جمله آبکی سعی در رد کردن یک نظریه علمی اونهم از نوع تخصصی و اونهم بسیار معروف اونهم تو سطح بین المللی رو دارن " جملات تان زیباتر میشود. البته زیبا شناختی ادبی است در مورد اظهاراتتان عدم اعتماد بنس و تعبد موج میزند. ضمنا ابکی هم مینویسید.